برای او که میداند دوستش دارم؟

برای او که میداند دوستش دارم؟

گاهی سخته گفتن آنچه که درون ماست

گاهی سخته قبول انکه عاشق شدی

خدایادیگر طاقت دوری و انتظارم نیست

اگر باز هم……اگر باز هم او……….

قلبم خسته است…خسته تازه التیام یافته است

اخر مگه تا کی کجا….

می توان این قلبه خسته راوصله کرد

اخر چه کنم خدایا؟

میدانی که با توام….

با تویی که دلت تو غربت گرفته…

حرفهایت دلم را لرزاند چون قدیما

اشک مریز…. گریه مکن….

با تو هستم و در کنارت میمانم

اکنون میتوانم بگویم که قلبم با توست

ان دورها اما چه نزدیک…..

من دیگر چه دارم که بمانم

همه چی در دست توست

میترسم که بیایم….

و چون سر رسم باز سرابی بیش نبینم

خود میدانی که چه سخت است!!!

 

نظرات 3 + ارسال نظر
سعید شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:45 ب.ظ http://yohahahaha.blogsky.com

سلام.
من چند وقت پیش تو وبلاگم یه سوال مطرح کردم(۳ تا پست قبل از آخرین پست)ممنون می‌شم که به اون جواب بدید.راستی خیلی خوشحال می‌شم که نظرتون رو راجع به آخرین نوشته‌ام بدونم.(ببخشید طولانیه)

نگین پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 06:41 ب.ظ http://delaram62.blogsky.com

سلام آقا رضا بد جوری التماس دعا دارم میشه ما رو فراموش نکنی

ساهیک دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

آّه از این همه احساس یاک..در عشق موفق خواهی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد