دلم گرفته خیلی دلم گرفته دلم میخواست می مردم بعضی وقتها مرگ چقدر میتونه شیرین باشه بعضی وقتها اینقدر آدم دلش میگیره دلش میگیره که نمیدونه چکار کنه راهش از همه جا بسته است هیچ کاری ازش بر نمیاد حتی زورش به خودش هم نمیرسه حتی عرضه خلاص کردن خودش رو هم نداره شده تا حالا یک موقعیتی گیر کرده باشید که نتونید هیچ کاری بکنید
حتی نتونید اعتراض کنید حتی نتونید فریاد بزنید حتی نتونید گریه کنید هیچکس هم دردتونو نفهمه زندگی خیلی سخته خیلی مشکله کاش میمردم یک دنیا فریاد یک دنیا اعتراض یک دنیا کینه به اندازه ای که میتونه دنیا رو به آتیش بکشه توی دلم مونده دیگه داره لبریز میشه دیگه توان تحمل ندارم بالاخره یک روز از یک جا سر ریز خواهم کرد یک روز این کینه من خواهد ترکید.....
چقدر محبت خوبه چقدر دوست داشتن خوبه چقدر قلب من سرشار از محبت است ولی چرا چرا بیوفایی هست چرا درویی و خیانت هست چرا محبت را به کینه تبدیل میکنند چرا چرا آیا کسی هست به من بگوید آخر
حرفهای یواشکی:
شده تاحالا اونی که دوسش داری بشینه جلوت و تو محو
حرف زدنش بشی؟ شده تا حالا برا مدت کمی با کسی
باشی و حس کنی تا عمر داری میتونی خالصانه دوسش
داشته باشی؟اصلا تاحالا شده عکس چشمات روتو عمق
چشماش ببینی؟ اینا چیزای کمی نیست ... وجودیت یک
باوره ... روح یک احساسه ... نگاه قشنگه زندگیه.
چرا بعضیامون یاد نگرفتیم قشنگ ببینیم؟چرا بلد نیستیم
دنیا رو بو بکشیم؟ چرا تمام فکر و ذکرمون شده نیازهای
مادی و وجودیمون؟
همینه که هیچ وقت احساس خوشبختی نمیکنیم دیگه !
همینه که وقتی چیزی میخریم یا جایی میریم برامون اون
قشنگیهای با او بودن رو نداره. خوب این یعنی چی؟
یعنی این دورو برا یه دلی هم هست که باید بهش فکری
کنیم ... یعنی یه احساسی هم هست که باید یکوقتایی
نگاهی بهش بندازیم. نذاریم این جور چیزاتو وجودمون
بمیره ... نذاریم! تو دنیا چیزای دیگه ای هم هست. نه؟
هر کسی بلد نیست قشنگ زندگی کنه!
پس بیاین ما اون هرکس نباشیم. بیاین ما اون کسی
باشیم که معنا و ارزش زندگی کردن رو بدونه. کسی که
حتی برای هرلحظه ازثانیه ها نفس کشیدنش هم احترام
قاعله. و فراموش نکینم که ما یک انسانیم ...
و انسان یعنی تکه ای از روح عاشق پروردگار.
مشکل دریا نیست. مشکل ماییم که بدون توجه و آمادگی به دریا میریم. تو که در کنار دریایی بگو. از دزیا آرامتر وجود داره ؟؟؟؟ از دریا خشمناکتر وجود داره ؟؟؟؟ از دریا ...... اما همیشه مردم برای رسیدن به اون و داخلش شدن ، مشتاقن !!!.عشق همون دریای ماست.همه ازش لذت میبرن اما اونی تو دریا آسیب نمیبینه که به اندازه خودش جلو میره. یه آدم ناشی باید لب دریا دراز بکشه و لب دریا ، آب بازی کنه!!! جلوتر رفتن اون ، مرگ و نابودی اونه!!!!! بخدا عشق بد نیست،، بدی از ناشی بودن خودمونه. حالا اشکاتو پاک کن و امشب وقتی خواستی بخوابی ، با خودت تصمیم بگیر که قبل از رسیدن به این دریا ، شناگر ماهری بشی.
سحرگاهی من عاشق به سوی مکه رو کردم دعا کردم دعا کردم دل از غم جدا کردم باسه عشقی که از قلبه خدا خدا کردم دلو ار غم جدا کردم
دلم دریاچه عشقه چشمام رودی که خشکیده ببار بارون ببار بارون دلی که شده تشنه تو اون دشتی که مرغ عشق عزیزی که خون اشده به دنبال صدای یار صدای چح چحش گشته
سحرگاهی من عاشق به سوی مکه رو کردم دعا کردم دعا کردم دل از غم جدا کردم دعایی بر سره یارم من از عشق و وفا کردم باسه عشقی که از قلبه خدا خدا کردم
دل از غم جدا کردم به پای تو فدا کردم
این شعرم از سامان البو مکه خیلی باهاش حال میکنم حیفم امد تو وبلاگم نذارم
دلم گرفته خیلی زیاد.
از دست دادن بعضی چیزها خیلی سخته و من هیچ طوری نمی تونم خودم را به از دست دادنش راضی کنم. حتی وقتی که در بیداری همه جوری خودم را قانع می کنم . در خواب دو دستی بهش می چسبم و نمی خوام که رها یش کنم. این روزها خیلی تنهام خیلی زیاد.......
اگه این ها اینجا می نویسم برای اینه که می خوام با دوستای نادیده ام درددل کنم و عجیبه که بعد از نوشتن دلتنگی هام و خوندن کامنت های شما واقعا آروم می گیرم.
ای کاش
آتشی در سینه دارم جاودانی عمر من مرگی است نامش زندگانی----رحمتی کن کز غمت جان می سپارم بیش از این من طاقت هجران ندارم----کی نهی بر سرم پای ای پری از وفاداری شد تمام اشک من بس در غمت کرده ام زاری----نو گلی زیبا بود حسن و جوانی عطر آن گل رحمت است و مهربانی----ناپسندیده بود دل شکستن رشته الفت و یاری گسستن----کی کنی ای پری ، ترک ستمگری ، می فکنی نظری آخر به چشم ژاله بارم----گرچه ناز دلبران دل تازه دارد ناز هم بر دل من ( محبوب من) اندازه دارد----ای تو گر ترحمی نمی کنی بر حال زارم جز دمی که بگذرد که بگذرد از چاره کارم----دانمت که بر سرم گذر کنی به رحمت اماآن زمان که بر کشد گیاه غم سر از مزارم
اشک آسمان...
یه وقتایی یه حرفایی هست .. که آدم هیچ جوری نمیتونه اونارو بگه!
به هیچکس حتی اونایی که نزدیکتر از عشقن بهت! شاید از گفتنش
ترس داریم .. شایدم تردید .. نمیدونم شایدم فکر میکنیم یه جورایی
گفتنشون درست نباشه!شایدم فکر میکنیم اگه بگیمشون به غرور و
شخصیتمون بر میخوره .. اینجور حرفا هرچی که هستن مثل اسراره
آدم میمونن و اگه نگیشون برای همیشه تو همون دلت باقی میمونن
مهم این نیست که اونارو بگی یا نگی!
مهم اینه که براشون ارزش قاعل بشیو نذاری کنج دلت مدفون بشن.
مهم اینه که اگه فکر میکنی (باید) اونارو بگی .. بگی.
مهم اینه که اون کاری رو کنی و اون چیزی رو بگی که ارزشمنتره.
مهم اینه وقتی حرف میزنی طوری حرف بزنی که طرف باورت کنه.
و مهمتراز همه اینا اینه که بدونی ممکنه فردادیگه رو این زمین خاکی
نباشی! .. اونوقت برای همیشه این دلته که حسرت میخوره که چرا
بهش نگفتی؟! آخه چرا بهش نگفتی:« دوستت دارم».
پس سعی کنیم اون چیزایی رو بگیم که باعث میشه بیشتر باهم
باشیم و بهتر باهم بمونیم ... چیزایی که ارزش چیزای دیگه رو بالا
میبره .. نه چیزایی که باعث دوری و نفرت و دلخوری میشه!
چیزای که بوی خوبی دارن .. شکل قشنگی دارن .. و حتی مزه اونا
میتونه خوشمزه تر از غذاهای مامانا باشه.
پس بیاین قشنگ باهمدیگه حرف بزنیم و قدر تمامی کلمات رو یکم
بیشتر بدونیم.
آرزومد همیشه زیباتر بودن کلامتان
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه.....
برای آخرین بار بود که می دیدمش .....
خیلی ناراحت بودم. بغض کرده بود نمی تونست حرف بزنه فقط گفت متاسفم و اشک تو چشمامش نمایان شد. دست کردم تو جیبم یه سیگار گذاشتم رو لبم هنوز سیگارو روشن نکردم با گریه گفت هیچی نشده قولت رو فراموش کردی... منم سیگار رو پرت کردم . گفت باید برم و قبل از رفتن با مکث گفت دوستت دارم ... دیگه میشد اشک هاشو واضح دید.اینو گفت و رفت.
آره دیگه اونو نداشتم یاد جمله ای افتادم که پشت یه کامیون دیدم
((براستی که زیبا رویان وفا ندارند))