دلم تنگه

دلم تنگه....می دونی هر چیزی یه جای داره و نمی شه کاریش کرد! همونطور که همیشه بعد از روزبعد از خورشید بعد از نور خاموشیه! ماه! شبه!الانم وقت پشیمونی منه! نمی گم نارازیم!نمی گم شکست خوردم! فقط حس پشیمونی بهم دست داده! حس قشنگیه نه؟ همونطور که بعضی وقتا شب با همه سیاهیاش مخفی گاهیه برا گریه! همونطور که ماه با همه دلگیریش با نگاه کردن بهش اروم می شی!احساس پشیمونیم قشنگ! اینم می دونم که هیچ وقت برای شروعی دوباره دیر نیست! هیچ وقت...غم اون چشمای پایزی و خیس وای چه آتیشی به ادم می زنهاز پریشونی سرنوشت من آینه دلت یه عمره میشکنهکجای که دوباره با دست نوازشت همه غمام رو از وجودم بکشی بیرون!کجای که دوباره با حرفات زندم کنی!کجای که با وجودت لبخند رو لبام بیاری....یا حق...
نظرات 1 + ارسال نظر
ساهیک یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 06:02 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

رضا جان ما هریک بنوعی دلتنگیم..یس من چی بگم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد