کاش از عشق تو می مردم ، کاش می مردم تا با
دلی عاشق ، آن هم عاشق تو از دنیا بروم
اگه روزی دل من به جز تو عاشق کسی دیگر شد آن زمان بدان که دیگر پایان
زندگی من است و پایان داستان عشق
کلمه دوستت دارم که از زبان من بلند می شود تنها برای تو است … من به
جز تو به کسی دیگر این کلمه را نخواهم گفت ، بگذار حسرت کلمه دوستت
دارم از طرف من در دل همگان بماند ، تا همه بفهمند من تنها عاشق تو می
باشم
بگذار همه حسرت مرا بکشند ، و تو نیز در مقابل حسرت دیگران به من افتخار
کن! افتخار کن چنین عشق و همدمی نصیبت شده است ، عشقی که تا ابد
خواهد ماند…
من مغرور شده ام ، مغرور عشقی که به تو می ورزم شده ام، غرور من به
خاطر عشق بیش از حد نسبت به تو می باشد … غروری که پایانش رنگ آغاز
زندگی است…

آفرین به تو

آفرین به تو ای بهترین عشق روزگار ، آفرین به تو ای فرشته قلب من!

آفرین به تو ، تو توانستی بمانی ، بسازی و قلب مرا در قلبت نگه داری عزیزم

به چنین عشقی مانند تو افتخار میکنم و افتخار میکنم به خودم که این چنین

معشوقی مانند تو را دارم عزیزم!

مدتی است که از لحظه های عاشقی مان گذشته است و ما تمام سختی ها و حادثه

ها را گذراندیم ، اینک راهی نه چندان دور در پیش داریم و بیا بهتر و عاشقتر از همیشه

ادامه دهیم این راه را!

آفرین به تو که توانستی از همه مشکلات بگذری تا بتوانی دستانم را در دست بگیری

عزیزم

هیچگاه پریشان نباش ، این راه ما پایانی دارد ، و پایان راه به هم رسیدن ماست

عزیزم!

بیا و زمان سختی ها و مشکلات به پایان راه بیندیشیم تا برایمان همه سختی ها و

مشکلات آسان شود!

آفرین به تو ای عشق من ، تو افتخار این قلب پر از درد منی عزیزم!

تو الگوی تمام عاشقانی و سرچشمه محبت و عشق هستی عزیزم!

آفرین به تو که لایق این قلب منی و حافظ این احساس من!

آفرین به تو که رنگ جدایی را از صحنه عاشقی مان پاک کردی و در این راه پر فراز

زندگی بهترین همسفر برای من بودی و هیچگاه در این سفر دشوار از من دور نشدی

عزیزم!

آفرین به تو که به همگان ثابت کردی که عاشقی ، ثابت کردی که دیوانه این قلب

شکسته و پر از غم منی!

آفرین به تو که در میان این همه عاشقان بهترینی و در میان تمام ستاره های آسمان

ستاره درخشان این قلب تاریک منی!

آفرین به این قلب مهربانت و آفرین به این اراده و اطمینانت!

نمره مشق عشق تو 20 است و تو بهترین معلم عشق در این دنیایی عزیزم

آفرین به تو که هیچکس به زیبایی تو برایم نیست و هیچکس به جز لایق این قلب پر از

عشق من نیست !

آفرین به تو و این عشق بی پایان تو ، مرحبا به این احساس زیبای تو عزیزم.

تو تمـــــــــــــــام وجـــــــــود من هســــــــــتی

چون تمام این زیبایی های دنیا و حتی خود دنیا و این زندگی هر کدام پایانی دارد ، اما

تو برای من بی پایانی ، چون تمام وجود منی ، و زمانی که تمام وجودم هستی ،

همزمان با مرگ وجودم ، تو نیز همراه با من به آن دنیا خواهی آمد و در آن دنیا نیز مرا

تنها نخواهی گذاشت ... !

دلم برای تو تنگ است عزیزم

دلم برای آن نگاه های عاشقانه ات ، آن حرفهای صادقانه ات ، آن درد دلهای شیرینت ،

آن اشکهای رنگینت تنگ شده است عزیزم .

کاش بودی و این دستان سردم را در دستان گرمت میگذاشتی و مرا آرام میکردی!

کاش بودی و میدیدی زندگی ام بدون تو بی رنگ و روست ، بی عطر و بوست

دلم برای تو تنگ است عزیزم

کاش می توانستیم دوباره پرواز کنیم به باغ خاطره ها!

در میان این همه عاشقان در بام شهر عشق ما دو کبوتر خوشبخت و عاشق بودیم.

یادش بخیر ، زمانی این خاطره هایمان رو مرور میکنم اشک از چشمانم سرازیر می

شود ! فراموش نخواهم کرد هیچیک از این خاطره های شیرین را. کجایی که دلم

هوایت را کرده است

بیا و به فریاد بی صدای دل عاشقم برس.رویاهایم را با حضور دوباره ات در کنارم زنده

کن عزیزم.

دلم تنگ است عزیزم. آنقدر دلم تنگ است که دیدن تو برایم تبدیل به یک آرزوی بزرگ

شده است .بیا و شهر عشق را با حضورت نورانی و روشن کن .بیا و با حضورت در

کنارم در دلم غوغایی دوباره بر پا کن.

بیا و دوباره از بالای این باغ خاطره ها با همین چشمهای زیبایت شهر را نورانی و

روشن کن و با نگاهت جشن پر از روشنایی را در شهر برپا کن.

اینجا بدون تو بی رنگ و روست ، بی عطر و بوست ، اینجا بدون تو هوای دلم همیشه

ابری است
آسمان چشمانم همیشه بارانی است.

دلم تنگ است عزیزم

دلم برای پرسه بهاری و پر از عشقمان در سرزمین عاشقان تنگ است!

دلم تنگ است برای صدای قدمهایت ، راه رفتن در کنارت ، دست گذاشتن در دستانت ،

نگاه به چشمانت ، بوسه بر لبانت

دلم تنگ است عزیز ، بیا تا دلم به درد نیامده است ،بیا تا با هم دوباره در بالاترین نقطه

شهر ، در این قله ای که همه عاشقند ، جایی که به ستاره ها و مهتاب نزدیکتریم

برویم ، تا برایت هر ستاره ای که دوست داری از آسمان زندگی بچینم و به قلب

مهربانت هدیه دهم عزیزم!

بیا و با آمدنت مهتاب را با شبهای شهرمان آشتی بده !بیا تا پروازی عاشقانه در میان

این همه کبوتران عاشق داشته باشیم ، و ما در میان این همه کبوتر عاشق مرغ

عشقهایی باشیم که هیچگاه از هم جدا نخواهیم شد

بگذار همانی که میخواهی باشم

بگذار آن باشم که با تو تا آخرین لحظه زندگی خواهد ماند عزیزم

بگذار آن باشم که با صداقت با تو درد دل میکند و با یکرنگی و یکدلی زندگی میکند

بگذار آن باشم که دیوانه وار در شهر نام تو را فریاد میزند و آن باشم که برای عشقت

جان خواهد داد عزیزم.

بگذار اینک که من از تمام وجودم تو را دوست میدارم شکسته و خورد و سرد از این

دوست داشتن نشوم

بگذار همانی باشم که در شادی هایت میخندد و در غم هایت با تو شریک است !

بگذار کسی باشم که به داشتن چینین عشقی مانند تو افتخار کند

بگذار کسی باشم که وقتی کلمه دوستت دارم را بر زبان می آورد اشک از چشمانش

سرازیر شود!

بگذار همانی باشم که تو میخواهی ، همانی باشم که تو آرزوی آن را داری عزیزم

بگذار کسی باشم که با احساس سخن نگوید ، از ته دل دردش را بگوید و از تمام وجود

عاشق و دل شیفته تو باشد!

بگذار کسی باشم که زمان تنهایی اش تو همان تنهایی او باشی و زمان خوشبختی

اش تو همان خوشبختی او باشی!

بگذار همانی باشم که با باوری عمیق به تو و زندگی نگاه بیندازد و با احساسی پاک

عاشق قلب مهربان تو باشد.

بگذار همانی باشم که بتوانم ستون های استوار زندگی را با محبت و عشق بنا کنم تا

تو با آرامش با من زندگی کنی عزیزم

بگذار همانی باشم که تو در رویاها منتظر او ماندی و به استقبال او رفتی!

بگذار کسی باشم که دیگر به جز تو به کسی دیگر نگاه نکند و تنها تو باشی و قلب

مهربانت و یک دنیا عشق در وجودش!

اینک من با تمام وجودم کاری کرده ام و خواهم کرد که هم تو را به آرزویت رسانده

باشم و هم خودم آینده ای خوشبخت را در کنار تو داشته باشم!

بگذار همانی باشم که دوستش میداری و بگذار همانی باشم که برای عشقش جانی

خواهی داد عزیزم!